هنوز
اقتصاد توجّه بلد نبودم و البتّه هنوز زمانه در یغمای رهزنان توجّه در این حد دل و
دین نباختهبود که از شیرینترین دلخوشیهایم گوشدادن بود به همراه کار! کارهایی
مثل پیادهروی و کارهای روتین خانه و حتّی حلکردن مسألههای جبر و مثلّثات و
بعدها پروژههای معماری در مراحلی که میافتادند روی ریل و خطها و شکلها خودشان
بدون دخالت من همدیگر را پیدا میکردند و به ألفت میرسیدند.
مضرّات
چندکارگی را وقتی شنیدم باور کردم، قدرت مجابکنندگی گوی
درباره این سایت